
رسانههای روسی به نقل از بیمارستان «کلینیک مرکزی» روسیه بدون ارائه جزئیات گزارش دادند وی سه شنبه شب پس از مدتها مبارزه با یک بیماری جدی، درگذشت.
گورباچف که در سال ۱۹۸۵ به قدرت رسید، موجی از اصلاحات سیاسی و اقتصادی را با هدف مدرن سازی اتحاد جماهیر شوروی که از بحرانهای شدید رنج می برد، به راه انداخت.
وی از طرفداران نزدیک شدن به غرب بود و در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه صلح نوبل شد.
بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱، گورباچف سمت رهبری اتحاد جماهیر شوروی سابق را به عهده گرفت؛ اقدامی که منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد. وی در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ مجبور به استعفا شد.
گورباچف آخرین رهبر بازمانده دوران جنگ سرد بود.
گورباچف بخش اعظمی از دو دهه گذشته را در حاشیه زندگی سیاسی روسیه گذراند و به طور متناوب از کرملین و کاخ سفید خواست تا روابط بین واشنگتن و مسکو را اصلاح کنند، زیرا معتقد بود تنشها بین آنها به سطحی که در دوران جنگ سرد رسیده بود، افزایش یافته است.
گورباچف سالهای آخر عمر خود را در بیمارستان گذراند و وضعیت سلامتیاش به شدت رو به وخامت گذاشت.
این رهبر شوروی سابق در سال ۱۹۹۰ به دلیل مذاکره با رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، بر سر یک توافق مهم برای خلع سلاح هستهای، برنده جایزه صلح نوبل شد و تصمیم او برای جلوگیری از مداخله ارتش شوروی در ممانعت از فروپاشی دیوار برلین، به عنوان عامل کلیدی در حفظ صلح تلقی شد.
گورباچف، به عنوان رهبر سابق شوروی، یکی از بانفوذترین چهرههای سیاسی قرن بیستم بود.
او در زمان انحلال اتحاد جماهیر شوروی رهبر این کشور بود. در آن زمان بیش از ۷۰ سال از عمر اتحاد شوروی میگذشت و این کشور از زمان جنگ جهانی دوم بخشهای وسیعی از آسیا و اروپای شرقی را تحت سلطه خود داشت.
با این حال، وقتی او در سال ۱۹۸۵ فرآیند اصلاحات را شروع کرد، هدفش صرفا احیای اقتصاد راکد کشورش و ترمیم رویهها و فرآیندهای سیاسی آن بود با این حال در آن دوران احتمالا نمیدانست که تلاشهایش نقطه آغاز سلسله رویدادهاییست که نهایتا به پایان حکومت کمونیستی در اتحاد شوروی و همچنین دیگر کشورهای اقماری آن منجر خواهد شد.
از میخائیل گورباچف که در سال ۱۹۸۵ به قدرت رسید به عنوان رهبری که اتحاد جماهیر شوروی را از انزوای جهانی خارج کرد و میان مسکو و غرب پل زد یاد میشود، با این حال او نتوانست مانع فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ شود. شاید هم به همین علت بسیاری از مردم روسیه او را به علت سیاستهای اصلاحیاش و عواقب انحلال شوروی ملامت میکنند.
آقای گورباچف وقتی تنها ۵۴ سال داشت به عنوان دبیرکل حزب کمونیست شوروی انتخاب شد و عملا قدرت را در دست گرفت. او در آن زمان جوانترین رهبر حزب کمونیست بود و به عنوان چهره «تازه نفس» حزب شمرده میشد که میتوانست در کنار چهرههای ارشد اما سالخورده حزب، خون تازهای به اتحاد جماهیر شوروی تزریق کند.
سیاست «گلسنوست» دولت او که تقریبا برابر «شفافیت و انتقادپذیری» در سیستمهای حکومتی بلوک غرب تعبیر میشد، به جامعه روسیه اجازه داد که دولت را به نحوی که تا پیش از آن غیرقابل تصور بود نقد کنند.
از طرف دیگر، این سیاست به ملیگرایان در کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی اجازه داد که با انتقاد از مسکو به دنبال استقلال و در دست گرفتن حکومت در سرزمین خود بروند که در نهایت هم همین روند به فروپاشی شوروی انجامید.
در صحنه بینالمللی بزرگترین دستاورد آقای گورباچف امضای پیمان کنترل رقابت تسلیحاتی با آمریکا بود.
او همچنین هنگامی که در کشورهای بلوک شرق اعتراضات و مبارزات علیه احزاب کمونیست حاکم شکل گرفت، به مسکو اجازه دخالت نظامی و لشکرکشی نداد.
در غرب از میخائیل گورباچف به عنوان معمار اصلاحاتی یاد میشود که در نهایت به پایان جنگ سرد – دست کم فصل بعد از جنگ جهانی دوم آن – منجر شد.
https://qudscouncil.com/?p=7834