×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
منافع ملی افغانستان ؛ هدفی که ازهم پمانی با امریکایی ها بدست نخواهد آمد

این تحلیل در سال 1391 در تب و تاب و بحبوحه عقد پیمان استراتژیک دولت حامد کرزی با ایالات متحده آمریکا توسط اطاق فکر نهضت اسلامی افغانستان نوشته شده بود که ما اکنون یک بار دیگر آن را بازنشر می نماییم

فضای سیاسی افغانستان در روز های اخیر از تب وتاب بیشتری سخن می گوید . به شهادت رسیدن استاد ربانی و نیز برملا شدن دست پاکستان دراین قضیه وهمزمان شدن سفررئیس جمهور افغانستان به کشور هند وامضای موافقت نامه استراتیژیک با آن کشور ودرپی آن افشا شدن توطئه ترور رئیس جمهور ، افغانستان را وارد یک مرحله جدیدی از حیات سیاسی ونظامی آن نموده است.

از متن این تحولات پیامی که برمی آید حاوی نکات ریز وزیادی خواهد بود که همه گفتمان های سیاسی را متأثر خواهد ساخت. در پرتوتحولات اخیر در کشورومنطقه برنامه حضور دوامدار نیرو های امریکایی ها زیر نام ایجاد پایگاه ها ، امضای پیمان استراتیژیک و موافقت نامه  درافغانستان نیز رنگ وبوی دیگری می گیرد.

آنچه که بار ها از زبان رهبران سیاسی افغانستان راجع به حضور نیرو های امریکایی شنیده شده است ، هما نا محوریت منافع افغانستان می باشد. شعار منافع ملی ومصالح کلان کشور به همان گونه گسترده است که به آسانی نمی شود که ازآن یک دیدگاه جامعی به دست داد.

حال که فرض براین است که درافغانستان اصل بر منافع ومصالح افغانستان بنا می شود و هرنوع عقد پیمانی که  این اصل را تضمین نکند مردود است  ، پس حالا ضرور است تا بر روی مواردی از مصالح و اولویت های افغانستان انگشت گذاشت تا دیده شود که این مصالح ومنافع امکان عملی شدن وجنبه تطبیقی دارند ویا خیر ؟

صلح اولویت مردم افغانستان:

روشن است که امروز نیاز مردم افغانستان به آرامشی که بتوانند درسایه آن زندگی نسل های آینده خود را پی ریزی نمایند بیش از هرچیزی وهر وقتی محسوس است. صلحی که مردم افغانستان به آن دل بسته ا ند و حکومت کنونی کشور نیز خود را ضامن تامین آن می داند ، تا حال ازجانب مخالفان دولت به چالش گرفته شده است و همه روزه فاصله تارسیدن به یک صلح آبرومند دورترمی گردد. دراین میان امریکایی ها که اختیارات زیادی داشتند که برای صلح از آن کار می گرفتند که نه گرفتند. در بعد سیاسی تا همین اواخر هرگز امریکایی ها حاضر به این نگردیدند تا فشارهای لازم را بر کشوری که از دیر باز افغانستان را آماج بی ثبات سازی خود قرار داده اند ، وارد می آوردند که نکردند. امریکایی ها با پیش گرفتن راه خاص خود درتعقیب آنچه که برآن القاعده نام گذاشته بودند چنان پیش رفتند که دراین میان ملت ومردم افغانستان خود قربانی این جنگ گردید . تلفات ملکی ای که این جنگ از خود برجای گذاشته است یک فرصت دیگری را میطلبد تا به آن از همه ابعاد پرداخته شود . اما اگر بحث از صلح داریم این ده سال فرصتی خوب بود برای این که درطی این مدت کار های زیادی از سوی نیروی های امریکایی درامرتامین صلح صورت نگرفت . البته به چند دلیل :

– امریکایی ها در پی منافع خود اند وهیچ گاهی این تمکین را از خودنشان نمی دهند تا منافع ملتی دیگر در تقابل با منافع آنان قرار گیرد وبا زهم آنان به منافع دیگران وقعی قایل باشند. برهمین مبنا هنوز درافغانستان وضعیت به ثبات نرسیده بود که بوش کوچک با راه اندازی جنگی در شرق میان به جان صدام رفت و با براندازی رژیم صدام منطقه را به بی ثباتی برد. همه تحلیلگران باورمند به این بودند که پرداختن به عراق واشغال آن کشور از سوی امریکا اوضاع افغانستان را چالش های زیادی مواجه ساخته ووضعیت را شکننده ترازقبل می سازد.

درآن شرایط امریکایی ها منافع خود را ترجیح داد وافغانستان را به حال خود واگذار کرد ورفت پی براندازی یک نظام درعراق . این نمونه نشان دهنده این واقعیت است که امریکایی ها با این اصل که بتوانند خود را با منافع ملی سایرکشور ها تطابق دهند کم تر اتفاق می افتد. پس افغانستان با چه اهرمی خواهد توانست تا ازامریکایی هاضمانت توافق منافع را دریافت نماید؟ این به هیچ صورت ممکن نیست ، پس آنچه افغانستان وحکومت آن مخلصانه درپی آن است که عبارت از تامین یک صلح سرتاسری با توافق همه طرف ها این هدف غیر ممکن است که امریکایی ها درراستای آن کاری برای افغانستان نمایند.

– دلیل دومی که باورمندی به دستیابی به منافع ملی   در سایه پیمان با امریکایی ها کمرنگ می نماید این است که امریکایی ها از حضوردرافغانستان اهداف دیگری را دنبال می نمایند که به هیچ صورتی با منافع افغانستان همخوانی ندارد . روشن است که امریکایی ها از حضور درافغانستان درپی این اند تا برای روسها نشان بدهند که وضعیت سنتی حوزه نفوذ روسیه در منطقه آن گونه نیست که روس ها به آن از دیربازمی نگریسته اند ونیز این حضور برای آمریکایی ها زخم چشمی برای همسایه غربی افغانستان ایران است، درحالی که شعاع این پیمان بر حوزه های اتمی پاکستان وهند نیز محسوس است و دوسیه چین نیز روی میز استراتیژیست های امریکایی باز است. این حوزه گسترده ووسیعی که به نحوی با پیمان امریکایی ها تعاملات دوجانبه ای را باز نموده اند، خود چنان مسئله سازاست وبرای امریکایی ها دغدغه آفرین به شمار می رود که مصالح ومنافع مردم افغانستان اصلا درحاشیه ای دور دست قرار میگیرد.

از طرفی هم سو سازی دید گاه های منطقه ای که افغانستان درمحور آن فرض گردد نمی تواند کار ساده ای باشد، زیرا در منطقه تحولات تازه ونوی درحالت شکل گیری است، روس ها در پیمان های معتبرمنطقوی مانند کشور های عضو پیمان شانگهای با کشور های عضو تعهداتی دارند واز سویی هم که دیپلوماسی چینی ها هم فعال تراز هرزمانی برای پاسخ دادن به دست درازی های امریکایی ها درتایوان و جدایی طلبان تبت آماده است ، و نقش ایران در شرق میانه جدیدی که حکومت های طرفدار امریکا به روبه افول گراییده است ، بیشتر از هرزمانی معنی دار گردیده است ، دراین یک چنین جوی رفتن افغانستان به سوی امضای یک موافقت نامه بیشتر به یک انتحار سیاسی می ماند تا یک عمل ازروی خرد ومبتنی بر اصل منافع ومصالح ملی یک کشور.

پس آنچه به نام منافع ملی ومصالح علیای کشور خوانده می شود با همپیمانی با امریکایی ها نه امکان تحقق آن می رود ونه هم از میان این همه تراکم مصالح ومنافع و حرف نشنوی های امریکایی ها دست یاب است. پس چیزی که ضرور است این است که افغانستان برای استحکام ارکان نظام وتامین منافع ومصالح کلان ملی از مقومات داخلی وعناصر خودی چون ایجاد یک حاکمیت بهتر و رسیدگی به زندگی مردم وتامین عدالت اجتماعی کار نماید که این سخن هم افغانستان را در بلند مدت هم تضمین می نماید وهم آبرو وحرمت کشوررا ارتقا می بخشد که حاکمیت به اساس قانون اساسی مامور به این دوامر است .   

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام ها باید به زبان های فارسی، پشتو، عربی و نگلیسی و مرتبط با مطلب باشد.