
این مصاحبه در سال 1390 در باره شهادت تعدادی از هموطنان مان در دهم عاشورا در کابل صورت گرفت که در آمد آمد ماه محرم الحرام اکنون تقدیم شما می شود.
امروز سه شنبه 15 قوس (دی ماه) 1390 خورشیدی برابر است با دهم محرمالحرام 1433 هجری،قمری، روزی که امام حسین نوادهی پیامبر بزرگوار اسلام برای جاودانگی اسلام عزیز و حفظ آن از هرگونه کجی و انحراف قیام نمود و با خون خود راه اسلام راستین را در کربلا ترسیم نمود. پیرامون موضوع گفتگویی داریم با آقای مولوی محمدمختار مفلح رهبر نهضت اسلامی افغانستان و رئیس شورای فرهنگی حامیان قدس شریف در افغانستان.
پرسش: آقای مفلح قیام امام حسین و روز عاشورا در این چهارده قرن عمر کرده است، این جاودانگی را در کجا میبینید؟
پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم. انا لله وانا الیه راجعون
سلام به روح همه شهدایی که از صدر اسلام تا این دم در حریم پاسداری از اسلام و ارزشهای والای آن به الگوهای برتری مبدل گردیده اند به ویژه با سلام به روح بلند سید و آقای جوانان اهل جنت حضرت امام الاولیاء و قدوة الاصفیاء پور بتول و فرزند رسول ابوعبدالله الحسین، کسی که مکتب دار تقوا است و پیشوای مجاهدان است. اما سوال شما خود در برگیرنده جواب خود است، این که در این همه مدت طولانی این حادثه در شعور و ماتحت الضمیر جهان اسلام زنده و پایدار مانده است خود نشان دهنده این است که این اتفاق بس مهم در دل خود رازهای بسیار و رمزهای سربسته زیادی را دارد که در هر قرنی و در هر عصری برای مردم قابل مکث است و همواره موجب کاوش وجدان آمدیت. این عاشورا چه پیامی دارد که همواره حس و شعور آدمی از آن پاسخهای زیادی دریافت میکند و آن را هم سان و همرنگ با خواستهای خود میداند. در یک سخن عاشورا یک تفسیر تجربی از قرآن کریم است که در وجب وجب میدان کربلا آیههای قرآن را میبینی که تفسیر و تشریح میگردد.
میبینی که در این کربلا از حلقوم جنبش حسینی این آیه طنین انداز است: أ ُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (39) میبینی که در قدم قدم این دشت تفتیده و سوزان یک مرد با مردانی از خانواده بیتالرسول در برابر یک لشکر بیدادگر و ستمگر ایستاده اند و آیههای قرآن کریم را تفسیر میکنند. درست طبیعت الهی این قیام است که قیام را جاودانه ساخته است و این قیام الی یوم حشر ادامه دارد.
پرسش: آقای مفلح میتوان گفت که امام حسین چگونه تن به این سرنوشت داد، اساساً چه چیزی موجب گردید تا این امام بزرگوار چنین سخت سریای از خود نشان دهد؟
پاسخ: این حماسه تن دادن به سرنوشت نبود، اگر این حادثه همانا تن دادن به حادثه میبود، دیگر کار تمام بود و آنچه در کربلا واقع شد دیگر هیچ یادی نمیشد. عبارت بود از تغییر سرنوشت چون میان سرنوشت و تغییر سرنوشت بسیار زیاد تفاوت است. در صورتی که آدمی به سرنوشت تن داد، خود به سان پر کاهی میشود در میان تند باد حادثه که دیگر در اثر بادهای پی در پی اثری از او بر جای نمیماند. اما زمانی که سرنوشت آفریده میشود و زمانی که سرنوشت از دست یغما گران تاریخ بیرون میشود دیگر زیر و رو میگردد حادثهی کربلا خود سرنوشت ساخت، امام المتقین حسین بن علی که از سرچشمه نبوت از زبان جد بزرگوار و عزیزش وحی را تر و تازه برگرفته بود، امکان نداشت تا در برابر آن همه بیدادی که بر مکتب انسان ساز دین رفته بود سکوت کند، نمیتوانست تا در برابر آن همه بیداد آرام بنشیند، نمیتوانست تا خود زنده باشد و دین اسلام در زیر نظر توسط یک مشت سلطه گر معکوس ترجمه شود و مقلوب روایت گردد. این است معنای قیام این امام بزرگوار.
پرسش: میشود شما شمهای از اوضاع و احوال آن روزگار که به هر حال در جهت مخالف شریعت بوده است معلومات بدهید؟
پاسخ: بلی، ما از پیامهای این حادثه سخن میزنیم، ما از چند و چون کیفی آن حادثه سخن میزنیم، نه از کم و بیش تاریخی آن واقعه، بهترین کسی که برای ما میتواند از دربار و سر و صورت دربار و سامان یزیدی روایتی بکند خود همین امام حسین است، این که نوه رسول خدا که حضرت پیامبر «صلیاللهعلیهوآلهوسلم» خود به عدول و صدوق بودن او مهر صحت گذاشته است، از سامان یزیدی بیزاری کشیده و تبری میجوید همین کافی است که ما از دربار یزید و آنچه او انجام میداد تصویری شفاف به دست بیاوریم، این که نواسه رسول خدا بدون موجب قیام را اجازه نمیداد، این که فرزند رسول بدون علت خود را حصر نمیدید، این که یک لشکر جرار و تا دندان مسلح میآید و قصد جان فرزند رسول علیه الصلوات والتسیمات را مینماید خود نشان از این دارد که در کاسه ماش این دودمان اموی ریگی است. خود این کربلا بسا از پاسخها را میدهد، این بیمروتی او این بیفتوتیای که در حق امام حسین و یاران او انجام یافته است خود نشان دهندهی این است که این طیف دیگر سزوار رهبری جهان اسلام آن روز را ندارند. از این دلیل دلیلی واضح تر وجود ندارد که بتوان در توضیح این بیداد به سان شرحی نوشت و از تیرگی وجدان و قساوت ضمیر آنان سخن گفت.
پرسش: خوب میتوان گفت که کار بست این حادثه در دنیای معاصر و در حیات امروزین چیست؟ یا به تعبیر دیگری از این روز چه پیامهایی میتوان به دست آورد و چه درسهای میتوان برگرفت و آن درسها و پیامها در دنیای کنونی چه مصداقهایی میتواند داشته باشد؟
پاسخ: در قدم نخست این که، این موضوع از زاویه منعفت گرایی که همانا پراگماتیزم مادی است، نباید مورد ارزیابی قرار گیرد، اما از لحاظ ارزشی این روز پیامهای زیادی دارد، یک جامعه بیارزش همانا جامعهای است فنا پذیر؛ زود پیر میشود و زود میمیرد و اثر و جای پایی هم از خود برجای نمیگذارد، برای آنانی که میخواهند یک جامعهی متعالی را سر و صورت بخشند این امام حسین یک پیشوا و یک معلم بزرگ وار در خط نخست الگوگیری قرار دارد، از نگاه کسانی که میخواهند برده زیست نکنند این امام حسین قهرمانی فرا جهانی است، مگر میان موهنداس کرمچنت مهاتما گاندی و امام حسین چه مناسبتی است؟ روشن است که گاندی که در پی آزادی است و تشنه رهایی از قید و بند اسارت، تنها کسی را شایسته پیشوایی خود میشناسد که همانا امام حسین است، او امام را الهام بخش نهضت آزادی خود میداند، این بحث را گاندی خود گفته است مگر این آزادی شبه قاره از تسلط انگلیسها خود یکی از ثمرات انقلاب این امام بزرگوار نیست، این انقلاب و رستاخیز حسینی همیشه هدایتگر امتها بوده و خواهد بود یکی دیگر از درسهایی که این امام برای ماداده است، این است که حرکت او یک حرکت عبادی و الهی بود آنگاه که طفلی در کنار داشت و در گلوگاه او تیری اصابت نمود، این سخن جاودانه را گفت: هون علَیّ انه بعین الله! یعنی این اتفاق برای من گوارا و تحمل پذیر است، چون که زیر دید و عنایت الله انجام یافته است، این نشان میدهد که او در مسیری گام نهاده بود که هر حرکت خود را حساب شده انجام میداد
پرسش: در این روز یکی از اتفاقهای ناگواری رخ داده است، عدهای از هموطنان ما در اثر انفجاراتی جام شهادت نوشیده اند، تبصرهی تان در این مورد را جویا هستیم؟
پاسخ: اساساً یکی از تعالیم مهم و رهایی بخش اسلام عزیز تاکید آن برحفظ جان، آبرو و مال دیگران است، دین رحمت است و آیین رأفت اسلام در باره قتل ناحق خیلیها سخت گیر است، این گناه نابخشودنی را در هیچ موقعی اجازه نمیدهد، در هیچ زمینهای هتک حرمت به جان کسی را اجازه نمیدهد، معلوم نیست که این جنایت کارانی که دست به این گونه سفاکی و بی رحمی میزنند از این فاجعه چه طرفی میبندند؟ این اسلام نیامده تا کانونهای گرم خانوادههای آرام را به ماتم سراها مبدل نماید! اما معلوم نیست که این جنایتها ره به کجا خواهند برد و فرجام این شرارت و خون ریزی به کجا خواهد کشید؟ من از مردم عزیز خود صمیمانه میخواهم تا بر علیه این جنایت بدون تفکیک ایساده شوند و با قاطعیت آن را محکوم کنند این جنایات در عراق اگر انجام یابد هم از نقطه نظر دین محکوم است و اگر در کابل یا اسلامآباد یا هرجای دیگر جهان اسلام اتفاق بیفتد بازهم مردود است، از همه مسلمانان کشورم این آرزو را به حیث یک شهروند عادی افغانستان میخواهم تا بر علیه عاملان این جنایت یک پارچه و یک دست ایستاده شده و بر علیه آن موضعگیری شفاف نمایند. قتل انسانها به دست هر کسی که باشد را محکوم میکنیم، همان گونه که موقف ما در باره به شهادت رسیدن هموطنان ما در اثر بماردمان کور نیروهای خارجی صریح و مبتنی بر محکومیت آن است، این بار خانوادههایی که در ماتم عزیزان شان سوگوار نشسته اند، خود را با آنان شریک میدانیم و در غم آنان قلب خود را متأثرحس میکنیم. از دولت جمهوری اسلامی افغانستان میخواهیم تا اجازه ندهند عاملان این جنایات از پنجه قانون در امان بمانند و نیز از همه علمای اعلام کشور آرزو میبریم تا در محکومیت این جنایت صف فشرده خود را فشردهتر بسازنند.
https://qudscouncil.com/?p=7267