
فصلنامه فکر؛ ترجمان فکر و اندیشه شما!
فصل شقایق های سال جاری کوتاه نبوده است؛ زیرا اکنون که ما به سوی خزان می رویم، شاهد پر پر شدن شقایق های زیادی هستیم. فصل های خونین امسال یکی پشت دیگری شقایق رویاندند، از جاده تا مسجد از خانه تا قرارگاه های نظامی. سال روان، سال خونینی بود که به صورت کافی چالش های جدی زیادی برای دولت ومردم افغانستان ایجاد کرد. دولتی که از دل یک کشمکش سیاسی جدی ونفس گیر بیرون آمده بود را رو در روی مردم قرار داد. ومردم را به صورت واضح در موقعیتی قرار داد تا به قیمت خون خویش در پای مطالبات خود ایستادگی کند.
وضعیت جاری باتوجه به حوادثی که اتفاق افتاده است، افغانستان را به سمت وسوی دیگری کشانده است. دولتی که دربرابرخواست های جدی ومهم مردم خود مانند تامین امنیت، مبارزه بافساد، حکومت داری خوب و ارایه خدمات به مردم چندین بار کوتاه آمده بود، یک قدم دیگر نیز پا پیشترنهاد و جوانان غیر مسلحی که در تظاهرات اشتراک نموده بودند، را به گلوله بست و برگ سیاه دیگری به کارنامه سیاه خود افزود. این درحالی بود که دولت وظایف ووجایب اصلی خود را فراموش کرده و به ساده ترین خواست مردم که تامین امنیت در کشور می باشد، پاسخ روشنی نداده و یک سره در پی مهره چینی جناحی برای روز های مبادای خویش است که همانا انتخابات پارلمانی وسپس انتخابات ریاست جمهوری می باشد.
در این میان بینی بریدگی بزرگی که به وجود آمد، همانا پامال نمودن چیزی بود که دموکراسی خوانده می شد و ذریعه فرنگ رفته ها بیش از پانزده سال پیش از غرب آورده شده بود که توسط پیامبران آن تکذیب، پامال و بی آبرو ساخته شد. چه در جامعه ای که گویا دموکراسی وعده آن را میدهد، تکثر گرایی، تحمل وتضارب آرا، حاکمیت شایسته سالاری وامثال آن بایستی حکومت کند که سوگ مندانه در کشور خداداد افغانستان چنین نشد و دموکراسی در روی کاغذ باقی ماند و پیش از همه این منادیان آن بودند که روی آن پاگذاشتند و آن را که قبلا هم نام خوشی دراین جامه نداشت، بی آبرو ساختند.
دیده شد که زور گویی ارگ در برابر قانون، حق داشتن یک سند ملی که همانا کارت هویت شهروندی است، از مردم گرفته و این نمونه واضحی است از اینکه در جامعه افغانستان، هنوز هم با حاکمیت قانون سال ها فاصله داریم. پوسیده شدن قانون مربوط بر میز ارگ نشین این کشور، می تواند نقطه عطفی باشد که میزان قانون گریزی دراین کشور از کجا شروع شده است. مبارزه با فساد، یعنی شعاری که تاوان آن را رقبای نظام باید بپردازند، اما زمانی که از زبان شریک نظام، فساد گسترده حکومت را می شنوی که پول های این کشور را مارونی های مسیحی لبنانی میدزدند، باز هم جز نفس سردی بایدکشید و دیگر منتظر ماند که از آستین فساد نظام چه ماری سرمی کشد. این درست چیزی است که پرونده هایی که از سوی نظام زیر عنوان بررسی مجدد کابل بانک نامیده می شد را به شدت زیر سوال برده است.
عدم توافق قناعت بخش میان ارکان ومتحدان نظام که لازمه هرساختار سیاسی ای است، دیگر برای حلقات درون بیرون مشهود وهویداست. زمانی که معاون نخست ریاست جمهوری اجازه بازگشت به وطن را به دست نیاورده و طیاره حامل او به کشور ترکمنستان نشست می کند، خود بدترین خبری است که از افغانستان به بیرون مخابره می شود. فرض رابراین می گیریم که اگر قضیه برعکس می بود؛ مثلا معاون اول ریاست جمهوری ترکمنستان اجازه برگشت به وطن را به دست نمی آورد و طیاره حامل او به افغانستان می نشست، ما وجهانیان از وضعیت سیاسی ترکمنسان چه تصویری می داشتیم؟… مگر چنین نمی بود که یکسره آبروی آن کشور ریخته بود و دیگر اعتباری برای نظام سیاسی آن کشور باقی نمی ماند….
https://qudscouncil.com/?p=5843